در ادامه خاطرات مرحوم حاج احمد خمینی می خوانیم:
حالات عرفانی امام در شرایط دشوار سیاسی و اجتماعی توصیف نشدنی است. وزیر سابق اطلاعات جناب حجة الاسلام ری شهری در بحبوحه بمباران ها و موشکباران های تهران با آقای انصاری تماس گرفته و اطلاع داده بودند که بر اساس شواهد ومدارک موثق رژیم عراق مصمم است منطقه جماران را مورد تهاجم هواپیما و موشک قرار بدهد، از این رو ایشان خواسته بودند مطلب را به امام منتقل کند تا از نظر حفاظتی اقدامات پیشگیرانه را به عمل آورند.
آقای انصاری طی یادداشتی به امام می نویسند:«باسمه تعالی.پس از سلام، به یاری خداوند وضع جبهه خوب است و رزمندگان علی رغم دشمن، مشغول تثبیت مواضع و عملیات هستند. به گفته آقای ری شهری طبق اطلاعات موثق و مطمئن، دشمن ظرف امروز یا فردا به جماران حمله می کند. تقاضای عاجزانه حقیر، شما را به جان زهرای اطهر(س) اجازه بفرمایید از حضرت عالی حفاظت گردد.انصاری».
حالات امام در اوج التهابات عمومی ای که تمام شهر تهران و بعضی از شهرهای دیگر را فراگرفته و وزیر اطلاعات این خبر مهم را داده بود، غیر قابل توصیف است. امام با اطمینان و در کمال توکل بر خدا شعری را بر آن کاغذ می سرایند که واقعا از نظر توکل، عجیب و تکان دهنده است.
بر در میکده ام دست فشان خواهـی دید / پایـکوبان چو قلـندر صـفتان خواهی دید
باز سرمست از آن ساغر می خواهم شد / بیهشم مسخره پیر و جـوان خواهی دید
از در مدرسه و دیر برون خواهم تاخت / عاکف سایه آن سرو روان خواهی دید
از اقامتگه هستی به سفر خواهم رفت / به سوی نیستیم رخت کشـان خواهی دید
خرقه فقر به یک باره تهی خواهم کرد / ننگ این خرقه پوسیده عیان خواهی دید
باده از ساغر آن دلزده خواهم نوشید / فارغم از همه ملک دو جهان خواهی دید
پا به پای آفتاب-جلد اول-چاپ پنجم پاییز86-موسسه نشر پنجره-ص115و116