سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
امروز: چهارشنبه 103 اردیبهشت 26

  vinalztw5hv96e6kw4nf.jpg

در این فایل وصیت نامه که در اختیار دوستان و علاقه مندان به ساحت خمینی عزیز این امام سفر کرده به عرش قرار دادم مشتمل بر 16 صفحه می باشد که قصد دارم هم برای یادآوری خودم هم برای دوستانی که شاید وقت نمی کنند این فایل را بخوانند در مدت 16 روز بازخوانی کنم باشد که توشه ای گردد در ره عشق.

بسم الله الرحمن الرحیم

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی؛ فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض .

الحمدلله و سبحانک؛ اللهم صل علی محمد و آله مظاهر جمالک و جلالک و خزائن اسرار کتابک الذی تجلی فیه الاحدیه بجمیع اسمائک حتی المستاثر منها الذی لایعلمه غیرک؛ و اللعن علی ظالمیهم اصل الشجره الخبیثه .

و بعد، اینجانب مناسب می دانم که شمه ای کوتاه و قاصر در باب "ثقلین" تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی، که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبه ای که عرفان آن بر تمام دایره وجود، از ملک تا ملکوت اعلی و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والای "ثقل اکبر" و "ثقل کبیر" که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشاره ای گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم .

شاید جمله لن یفترقا حتی یردا علی الحوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجودمقدس رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - هرچه بر یکی از این دو گذشته است بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است ، تاآنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا در "حوض " وارد شوند. و آیا این "حوض " مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریااست ، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهی ندارد. و باید گفت آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - گذشته ،بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است .

و ذکر این نکته لازم است که حدیث "ثقلین " متواتر بین جمیع مسلمین است و در کتب اهل سنت از "صحاح ششگانه " تا کتب دیگر آنان ، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - به طور متواترنقل شده است . و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف ؛ و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای جاهلان بیخبر باشد برای علمای مذاهب نیست .

اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبراسلام - صلی الله علیه و آله و سلم - مسائل اسف انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی "ع " شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان ،قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی ؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم - صلی الله علیه وآله و سلم - دریافت کرده بودند و ندای انی تارک فیکم الثقلان در گوششان بود با بهانه های مختلف و توطئه های از پیش تهیه شده ، آنان را عقب زده و باقرآن ، در حقیقت قرآن را - که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و است - از صحنه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهی - که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و هست - خط بطلان کشیدندو انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند، تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است .

 

bec7mfuz776i3n1afieh.jpg

و هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشری ، ازمقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی "ص " تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند و این ولیده "علم الاسما" را از شر شیاطین و طاغوتهارها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاالله ،معصومین - علیهم صلوات الاولین و الاخرین - بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند - چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومتهای جائر وآخوندهای خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد. و مع الاسف به دست دشمنان توطئه گر ودوستان جاهل ، قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد،که دیدیم اگر کسی دم از حکومت اسلامی برمی آورد و از سیاست ، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار - صلی الله علیه و آله و سلم - و قرآن و سنت مشحون آن است ، سخن می گفت گویی بزرگترین معصیت را مرتکب شده ؛ وکلمه "آخوند سیاسی " موازن با آخوند بی دین شده بود و اکنون نیز هست .

و اخیرا قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیله حکومتهای منحرف خارج ازتعلیمات اسلامی ، که خود را به دروغ به اسلام بسته اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع می کنند و به اطراف می فرستند

و با این حیله شیطانی قرآن را از صحنه خارج می کنند. ما همه دیدیم قرآنی راکه محمدرضا خان پهلوی طبع کرد و عده ای را اغفال کرد و بعض آخوندهای بیخبر از مقاصد اسلامی هم مداح او بودند. و می بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروتهای بی پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محال تبلیغات مذهب ضد قرآنی می کند و وهابیت ، این مذهب سراپا بی اساس و خرافاتی راترویج می کند؛ و مردم و ملتهای غافل را سوق به سوی ابرقدرتها می دهد و ازاسلام عزیز و قرآن کریم برای هدم اسلام و قرآن بهره برداری می کند.

 ادامه دارد....


+ نوشته شـــده در یکشنبه 90/4/5ساعــت 7:18 عصر تــوسط مکتب ماندگار | نظر

zwyggq97838fmyouc1ub.jpg 
 

در ادامه بیان خاطرات حاج احمد خمینی مصاحبه گر اینچنین سوال می کند:

-لطفا بیشتر در مورد برخورد متحجران با امام توضیح دهید.

من با برخی از دوستانم که گمان می کنند بیان صریح مظلومیتها و رنجها و درد های امام در حوزه قم و نجف، سبب شکستن ابهت و عظمت شخصیت امام در باور مشتاقانش می شود، سخت مخالفم.

بیان مظلومیت های امام، نه از آن روست که فرزند امامم، و شاهد صحنه های رنج آور گذشته، و نه بدان دلیل که قصد مرثیه سرایی داشته باشم و دل شیفتگان آن عزیز راحل را به درد آورم، نه، مسئله، مسئله تکلیف و ادای وظیفه است. این رسالت همه کسانی است که در کوران حوادث قبل از انقلاب و در متن حوادث حضور داشته اند. باید به مردم عزیزی که در راه امام شان از همه چیز خود گذشته و فرزندان و عزیزانشان را تقدیم کرده اند. صریح وبی پرده وقایع تلخ گذشته را بگوییم تا دشمنان و دوستان را بشناسند و خطراتی را که متوجه راه خونبار شهیدانشان است، به روشنی دریابند.

مردم ما و نسل های آینده باید بدانند که پیروزی انقلابشان یکباره و بی مقدمه در بیست و دو بهمن سال 57 اتفاق نیفتاد. هرگز چنین نبود که امام در سال 41 و 42 قیامی کرده باشد و ظرف چند روز، مسئله تمام شده و شکست خورده باشد و دوباره در سال 57 فرصتی پیش آمده باشد و به پیروزی رسیده باشیم. پیروزی سیاسی انقلاب در 22 بهمن، مترتب بر پیروزی هایی بود که در میدان های سخت مبارزه طولانی با متحجران و مقدس نماهای احمق و دین به دنیا فروشان، به دست آمده بود. انقلابی به مراتب دشوارتر از انقلاب سیاسی لازم بود تا طلسم های تحجر شکسته شود، برداشتهای انحرافی که تا عمق حوزه های دینی رسوخ کرده بود، زدوده شود و غبار قرنها هجوم بیگانگان و پیرایه های دروغین، از دامن اسلام راستین شسته شود و زلال اندیشه های اسلام ناب محمدی (ص) به نسل تشنه و خسته معاصر برسد.

صفحه صفحه دوران سخت و  رنج آوری که امام طی کرد تا موفق به چنان انقلاب فرهنگی ای شد مشحون از تلخی ها و مرارتها و تهمتها و کارشکنی هاست که متاسفانه همچنان این صفحات تا به امروز ناخوانده و ناشناخته مانده است.

راهی بس دشوار و طولانی با هزاران هزار مشکل و سختی سپری شد تا امام توانست پرچم سرخ مبارزه وقیام را در کوران حوادث حفظ کند و بر پهنه ایران اسلامی در صحنه های شکوهمند دهه مبارک فجر و 22 بهمن به اهتزاز در آورد ایستادن و مقاومت کردن در برابر زورگویان و قلداران و ستمگرانی چون رژیم شاه قابل مقایسه با میدان مبارزه با دهها جریان که به نام دین و اسلام به مخالفت با تفکر اسلام واقعی برخاسته بودند، نیست، در آن میدان حداکثر حبس و شکنجه و تبعید بود و خونی که می بایست تقدیم  راه آزادی کنی اما در این میدان از آبرو مایه گذاشتن خون دل خوردن و برای رضای خدا صبر و سکوت کردن می خواست تا در مقابل سیل تهمتها و زخم زبانها به ایستی تا موفق شوی جمود و رکود و قشری نگری را در هم بشکنی و بار دیگر حوزه های علمیه را کانون جوشش اسلام راستین و بی پیرایه کنی و دوباره روحانیت متعهد را همچون همیشه تاریخ پرچمدار قیام و انقلاب اسلامی سازی .

اینها حماسه سرایی و شعار نیست، واقعیتهایی است که تصدیق آن نیاز به شناخت چگونگی گذر امام از را پر فراز و نشیب و طولانی و صعب العبور انقلاب دارد این چنین نبود که امام بی مقدمه در سال 42 قیامی کرده و بر ضد ظلم فریادی کشیده و با کشته شدن یارانش و سرکوبی نهضتش در تبعید به دنبال درس و کار و زندگی و مرجعیت رفته و دوباره پانزده سال بعد به ایران برگشته و تشکیل حکومت داده باشد.

امام می فرمودند:

یکی از مسایلی که باید برای طلاب جوان ترسیم شود همین قضیه است که چگونه در دوران وانفسای نفوذ مقدسین نا فهم و ساده لوحان بی سواد عده ای کمر همت بستند و برای نجات اسلام و حوزه و روحانیت از جان و آبرو سرمایه گذاشتند. اوضاع مثل امروز نبود هرکس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زیر فشار و تهدیدهای مقدس نماها از میدان به در می رفت.  

امام در یکی از سخنرانی هایشان نوع تفکر حاکم بر حوزه ها و جامعه آن زمان را چنین بازگو می کنند:

آنچنان تبلیغ کرده بودند که اوایلی که من همان سال اول، دومی که آمده قم، در قم وضع جوری بود که یکی از روحانیون... آنجا مورد طعن مردم بود می گفتند در منزلش روزنامه پیدا می شود!روزنامه پیدا شدن در منزل یک روحانی را نقص می دانستند فلان آخوند سیاسی است!به اوطعن می زدند تبلیغات همچو بود که یک آخوندی اگر چنانچه می خواست در این امور دخالت کند می ترسید از مردم، مطعون می شد، کنار گذاشته می شد.

ادامه دارد...انشاءالله 


+ نوشته شـــده در یکشنبه 90/4/5ساعــت 12:33 عصر تــوسط مکتب ماندگار | نظر

 497i5dize897cwaotmfs.jpg

در ادامه نقل خاطرات حاج احمد خمینی درباره امام مصاحبه گر از ایشان سوال می فرماید:

-لطفاً درباره دوران تحصیل امام مطالبی را بیان فرمایید.

...یک روز امام با مرحوم آقای الهی- از شخصیتهای عارف مسلک قزوین-در قم ملاقات می کننددر این ملاقات مرحوم آقای شاه آبادی بزرگ-عارف بزرگوار و استاد حضرت امام-هم حضور داشتند.امام می فرمودند:

در مدرسه فیضیه ایشان را ملاقات کردم و یک مسئله عرفانی را از ایشان پرسیدم شروع کردند به گفتن. فهمیدم اهل کار است. گفتم می خواهم درس بخوانم. ایشان قبول نمی کردند. اصرار کردم تا قبول کردند فلسفه بگویند. چون خیال کردند که طالب فلسفه هستم. وقتی قبول کردند. گفتم فلسفه خوانده ام و برای فلسفه نزد شما نیامده ام. می خواهم عرفان و شرح فسوس بخوانم. ایشان ابا کردند ولی از بس اصرار کردم، قبول کردند.

.....

پرسیدم: «ایشان چگونه بودند؟» فرمودند:

من از آقای شاه آبادی سوال کردم مطالبی را که شما می گویید، در کتاب نیست. از کجا می آورید؟ آقای شاه آبادی گفتند :گفته می شود».یعنی از خودم می گویم. ایشان حق بزرگی بر گردن من دارند و ایشان کاملا وارد بودند. چه در فلسفه چه در عرفان.

پرسیدم:«چند سال نزد ایشان عرفان خواندید؟»فرمودند:

درست یادم نیست. ولی پنج - شش سال شد.آقای شاه آبادی شرح فصوص که می گفتند.با شرح فصوص قیصری فرق می کرد. خیلی مطلب ایشان از خودش داشت.

این مطالبی بود که امام خودشان فرمودند و من عین عبارات ایشان را یادداشت کردم.

همان منبع

ادامه دارد.....انشاءالله


+ نوشته شـــده در جمعه 90/4/3ساعــت 11:47 عصر تــوسط مکتب ماندگار | نظر
<      1   2   3   4      >
سفارش تبلیغ
صبا ویژن